در مروج الذهب آمده است: سالي معاويه به حج رفت، و در مسجد النبي و بر منبر پيامبر ميخواست، علي را سبّ كند كه سعد بن ابي وقاص، به او اعتراض كرد، و از مسجد خارج شد.[4] هـ: نقل است: معاويه، بعد از وفات سعد ابن ابي وقاص بر منبر پيامبر (ص) رفت و علي را دشنام داد و به كار گزارانش نيز دستور داد اين كار را انجام دهند.[5] و: ابن ابي الحديد از جاحظ نقل ميكند: كه گروهي از بنياميه درخواست عدم سبّ و لعن علي (ع) را از معاويه ميكنند و معاويه ميگويد: نه، بخدا سوگند مگر هنگامي كه كودكان بر اين باور بزرگ شوند و بزرگان به پيري برسند و گويندهاي پيدا نشود كه فضيلتي از او را بر زبان آورد.[6] ز: طبري آورده است: معاويه در قنوت علي (ع) ابن عباس، مالك اشتر و حسنين را لعن مي نمود.[7] ح.: ابن حزم آورده است: معاويه در قنوت، علي (ع) را لعن مي كرده است.[8] و وطواط[9] و ابن اثير[10] نيز اين را نقل كردهاند. ط: اندلسي در كتابش ميگويد: عقيل برادر حضرت اميرالمؤمنين (ع) براي درخواست كمك مالي نزد معاويه، آمد و معاويه براي اجابت درخواست عقيل، شرط سبّ و دشنام علي (ع) را براي او گذاشت. كه عقيل بر منبر رفت، و گفت: معاويه به من ميگويد علي (ع) را لعنت كنم. خدا او را لعنت كند.[11] كه منظورش از «او» معاويه بود
..
برچسبها: در مروج الذهب آمده استلعنت بر معاویهلعنت بر یزیدلعنت بر شیعیان ابوسفیانلعنت بر ابوسفیانسالي معاويه به حج رفت و در مسجد النبي و بر منبر پيامبر ميخواست علي را سبّ كند كه سعد بن ابي وقاص به او اعتراض كرد و از مسجد خارج شد[4] هـ: نقل است: معاويه بعد از وفات سعد ابن ابي وقاص بر منبر پيامبر (ص) رفت و علي را دشنام داد و به كار گزارانش نيز دستور داد اين كار را انجام دهند[5] و: ابن ابي الحديد از جاحظ نقل ميكند: كه گروهي از بنياميه درخواست عدم سبّ و لعن علي (ع) را از معاويه ميكنند و معاويه ميگويد: نه بخدا سوگند مگر هنگامي كه كودكان بر اين باور بزرگ شوند و بزرگان به پيري برسند و گويندهاي پيدا نشود كه فضيلتي از او را بر زبان آورد[6] ز: طبري آورده است: معاويه در قنوت علي (ع) ابن عباس مالك اشتر و حسنين را لعن مي نمود[7] ح: ابن حزم آورده است: معاويه در قنوت علي (ع) را لعن مي كرده است[8] و وطواط[9] و ابن اثير[10] نيز اين را نقل كردهاند ط: اندلسي در كتابش ميگويد: عقيل برادر حضرت اميرالمؤمنين (ع) براي درخواست كمك مالي نزد معاويه آمد و معاويه براي اجابت درخواست عقيل شرط سبّ و دشنام علي (ع) را براي او گذاشت كه عقيل بر منبر رفت و گفت: معاويه به من ميگويد علي (ع) را لعنت كنم خدا او را لعنت كند[11] كه منظورش از «او» معاويه بود
..
نظرات شما عزیزان:
www.hami-chi.loxblog.com
سلام خیلی خوب بوداگه میشه به وب منم سربزن ومنو لینک کن منم شمارو لینک میکنم ممنون
سلام خیلی خوب بوداگه میشه به وب منم سربزن ومنو لینک کن منم شمارو لینک میکنم ممنون
برچسبها: در مروج الذهب آمده استلعنت بر معاویهلعنت بر یزیدلعنت بر شیعیان ابوسفیانلعنت بر ابوسفیانسالي معاويه به حج رفت و در مسجد النبي و بر منبر پيامبر ميخواست علي را سبّ كند كه سعد بن ابي وقاص به او اعتراض كرد و از مسجد خارج شد[4] هـ: نقل است: معاويه بعد از وفات سعد ابن ابي وقاص بر منبر پيامبر (ص) رفت و علي را دشنام داد و به كار گزارانش نيز دستور داد اين كار را انجام دهند[5] و: ابن ابي الحديد از جاحظ نقل ميكند: كه گروهي از بنياميه درخواست عدم سبّ و لعن علي (ع) را از معاويه ميكنند و معاويه ميگويد: نه بخدا سوگند مگر هنگامي كه كودكان بر اين باور بزرگ شوند و بزرگان به پيري برسند و گويندهاي پيدا نشود كه فضيلتي از او را بر زبان آورد[6] ز: طبري آورده است: معاويه در قنوت علي (ع) ابن عباس مالك اشتر و حسنين را لعن مي نمود[7] ح: ابن حزم آورده است: معاويه در قنوت علي (ع) را لعن مي كرده است[8] و وطواط[9] و ابن اثير[10] نيز اين را نقل كردهاند ط: اندلسي در كتابش ميگويد: عقيل برادر حضرت اميرالمؤمنين (ع) براي درخواست كمك مالي نزد معاويه آمد و معاويه براي اجابت درخواست عقيل شرط سبّ و دشنام علي (ع) را براي او گذاشت كه عقيل بر منبر رفت و گفت: معاويه به من ميگويد علي (ع) را لعنت كنم خدا او را لعنت كند[11] كه منظورش از «او» معاويه بود
تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393
| 21:31 | نویسنده : محمد اسلامی |